بیورزونانس
همه موجودات در سطح کوانتومی امواج الکترومغناطیس ساطع میکنند که این امواج بسته به ماهیت جسم، ویژگیهای متفاوتی دارند.
مثلا فرکانس ارتعاشات آنها با هم متفاوت است. سلولهای ما و همه اجزای موجود در آن، امواج الکترومغناطیس ساطع میکنند.
افکار و احساسات ما، عادت های رفتاری و غذایی و محیط اطراف ما بر این امواج الکترومغناطیس بدن ما تاثیر گذار است.
در سال 1970 دانشمندان کشف کردند که هر بافت دارای رزونانس الکترو مغناطیسی مختص به خود میباشد که در شرایط طبیعی فرکانس این ارتعاشات قابل اندازهگیری است.
دکتر وول کشف کرد که فرکانس نوسانات بدن انسان بین 100 تا 150 هرتز میباشد و فرکانس بافت نرمال با بافتهای بیمار متفاوت است. این کشف مهم به تدریج مبنای رزونانس درمانی شد. آنها دریافتند که فرکانس بافت مغز 150 هرتز، سیستم ایمنی دارای فرکانس 67 هرتز و بافت عصبی امواجی با فرکانس 100 هرتز از خود ساطع میکنند. این فرکانسها نشان دهنده وضعیت سلامتی سلولها و بدن هستند. بدن انسان از میلیاردها سلول تشکیل شده است که در هریک از آنها به طور میانگین 7000 واکنش شیمیایی در ثانیه رخ میدهد. بنابراین این سیستم پیچیده برای هماهنگی و ایجاد ارتباط به یک سیستم کارامد نیاز دارد. سلولها از طریق سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی با محیط پیرامون خود و سایر سلولها ارتباط برقرار میکنند. ایجاد پاسخهای متفاوت در سطح سلولی در قسمتهای مختلف بدن را میتوان به این سیگنالهای الکترومغناطیس پیوسته نسبت داد.
مثلا دیده شده که در طی فرایند میتوز ، پرتوزایی در سلول با طول موج محدوده فرابنفش اتفاق میافتد که سلول با این روش به سلولهای دیگر سیگنال تقسیم میفرستد و سرعت و میزان تقسیم سلولی را کنترل میکند. از آنجایی که همه سلولها و ماکرومولکولها امواج ساطع میکنند حضور هر پاتوژنی از جمله ویروس، باکتری، قارچ و غیره در تابش امواج سلول تاثیر گذاشته و فرکانس طبیعی آنها را تغییر میدهند. نه تنها حضور این عوامل بلکه ایجاد بیماریهای مختلفی چون سرطان و غیره بر این فرکانسها تاثیر گذارند و این تغییرات توسط تجهیزات پیشرفته قابل ردیابی میباشند.
به صورت کلی مزایا و معایب بیورزونانس:
مزایا بیورزونانس:
پیش تشخیص و تشخیص دقیق و سریع
پیشگیری و درمان بیماری ها
غیرتهاجمی و بدون عوارض بودن
ارزان و کاربری راحت
معایب بیورزونانس:
معمولا برای موارد اورژانسی و جراحی مورد استفاده قرار نمیگیرد.
مکانیسم تشخیص و درمان در بیورزونانس :
تشخیص در بیورزونانس :
از نظر علمی ثابت شده است که سلول های بدن انسان سیگنال های الکترومغناطیسی را ارسال و دریافت میکند. هنگامی که در امواج الکترومغناطیسی سلولها، به دلیل ویروس، باکتری و در کل بخاطر عوامل بیماری زا اختلال ایجاد شود، بیماری به وجود می آید. دستگاه های بیورزونانسی از طریق ارتعاشات الکترومغناطیسی با فرکانس بسیار پایین کار میکند و میتواند اطلاعات را به بدن فرد وارد کند. وقتی که سلولهای بدن انسان سالم هستند امواج الکترومغناطیسی بدن یک طول موج ثابت است و تغییری نمیکند و دستگاه بیورزونانس با توجه به آن طول موج بافت را سالم گزاش میدهد.
اما اگر یک سلول یا مجموعه ای از سلول ها (بافت) بیمار شوند مشخصات نواسانات سلولی تغییر پیدا میکند و دستگاه بیورزونانس از طریق مقایسه این تغییر میتواند بفهمد که بافت دچار بیماری شده است. در واقع هر دی ان ای و هر سلول از خود یک موج الکترومغناطیسی به خصوصی را ارتعاش میکند که مثل اثر انگشت، منحصر به فرد است و ارتعاش هر سلول با سلول دیگری فرق میکند.
درمان در بیورزونانس :
مکانیزم درمان دستگاه بیورزونانس با توجه به یکی از قوانین فیزیک است که میگوید طول موج های مشابه هم دیگر را تشدید کرده و یک موج با دامنه بزرگتر یعنی پر انرژی تر به وجود میاورد و طول موج های مخالف هم دیگر را تضعیف کرده و یک موج با دامنه کوتاه تر یعنی کم انرژی تر به وجود می اورند.
در واقع مکانیزم دستگاه بیورزونانس به این طریق میباشد که دستگاه پس از شناسایی نوسانات نا هماهنگ سعی میکند این نوسانات را اصلاح کرده و به سطح بهینه خود نزدیک کند، در نتیجه سلول انرژی لازم برای احیا شدن پیدا کرده و روند بهبودی و درمان طی خواهد شد. در واقع در این روش سلول با کسب انرژی لازم خود را درمان میکند.
اما برای ویروس ها و باکتری و عوامل بیماری زا دستگاه بیورزونانس یک طول موج مخالف با طول موج عوامل بیماری زا به بدن میفرستد و نتیجه ای که در بدن حاصل میشود این است که دامنه آن موج کوتاهتر یعنی کم انرژی تر شده است. در نهایت با کمی تکرار این عوامل بیماری زا از بین میرود.
بنابراین مکانیسم تشخیص و درمان به این صورت است که دستگاههای بیورزونانس از طریق سنسورهایی با اسکن بدن ما این امواج الکترومغناطیس را دریافت و با تجزیه و تحلیل این امواج آنها را مجددا به سلول برمیگرداند و منجر به اصلاح فرکانسهای مخرب سلولی میشود.
دستگاههای بیورزونانسی فرکانسهای دریافتی را به دو دسته فرکانسهای سالم و ناسالم تجزیه میکنند و با تقویت و ارسال مجدد فرکانسهای سالم به بافت ها منجر به افزایش انرژی و کارآمدی سلولها میشوند و امواج ناسالم را با پدیده ای به نام رزونانس خنثی کرده و شرایط را برای بهبود و بازسازی مجدد بافت فراهم میکنند.
با توجه به ذات و قابلیت های بیورزونانس ، قطعا این تکنولوژی در دهه های پیش رو یکی از مهم ترین ستون های شبکه های سلامت الکترونیک و فناوری سلامت خواهد بود.
دستگاه بیورزونانس :
دستگاه های مختلفی با تکنولوژی بیورزونانس وجود دارند که به دو دسته اصلی تقسیم میشوند:
1. دستگاه های اتوماتیک بیورزونانس یا دستگاه های بیورزونانس NLS که قابلیت آنالیز و تحلیل ابر داده ها را با هوش مصنوعی فراهم میکند.
مزایا
دقت بالا (حدود 95%، معمولاً دقت این دستگاهها با سیتیاسکن و یا امآرآی برابر است)
آنالیز سریع ، اسکن کل بدن حدود 90 دقیقه طول میکشد.
امکان اسکن کل بدن که شامل 900 ارگان و بیش از 57000 فرکانس + تمامی میکروارگانیسم ها و پاتولوژی ها و غیره است .
دارای بیش از 5300 مجموعه تشخیصی و درمانی از طب های مختلف.
بدون نیاز به دانش بیورزونانس.
محیط نرم افزاری گرافیکی و بسیار ساده.
دارای چندین آپشن درمانی از جمله تولید آب مغناطیسی و متاتراپی.
قابلیت گزارش گیری در شکل ها و فرم های مختلف.
بدون نیاز به اپراتور متخصص و قابلیت سیستم سازی در مراکز درمانی.
معایب
دقت کمتر نسبت به دستگاه های خطی (در حد 5 درصد)
2. دستگاه های بیورزونانس که به صورت خطی کار میکنند و هر فرکانس در بدن را به صورت مستقیم و جداگانه آنالیز میکنند.
مزایا
دقت بسیار بالا در آنالیز
امکان اسکن میکروارگانیسم ها و پاتولوژی
وجود یک آپشن درمانی اضافه (تولید آب مغناطیسی)
معایب
علاوه بر دانش آناتومی، فیزیولوژی و پاتولوژی نیازمند دانش بیورزونانس است.
اسکن با این دستگاه بسیار زمان بر است به طور مثال اگر قصد اسکن کل بدن را داشته باشیم به بیش از 7 روز زمان نیاز داریم.
امکان اسکن ارگان های بدن وجود ندارد.
متاتراپی ندارد. (یک آپشن درمانی سریع و قدرتمند)
محیط نرم افزار آن دیجیتالی است.
امکان خروجی گرفتن و ارسال گزارش وجود ندارد.
اپراتور دستگاه حتما باید متخصص باشد و قابلیت سیستم سازی توسط اپراتورهای معمولی در مراکز درمانی وجود ندارد.
تحلیل و ادغام داده ها و تشخیص نهایی به عهده متخصص می باشد.
بیورزونانس و ویژگیهای الکتریکی بافتها و سلولها
بیورزونانس درمانی بر اساس ویژگیهای الکتریکی بافتها و سلولها عمل میکند که یک ویژگی ذاتی در سلولهای ما میباشد، پس در ابتدا این ویژگی و نحوه شکل گیری آن توضیح داده می شود. این پیش فرض به ما امکان میدهد تا اصول اساسی که میدانهای الکترومغناطیسی از آن طریق عمل میکنند را بهتر درک کنیم. امواج مغناطیسی قادرند منتشر شوند در نتیجه میتوانند انرژی الکتریکی را به بافتها و سلولها منتقل کنند. این محرکها باعث افزایش پتانسیل غشاء میشوند.
موجودات زنده به علت حضور یونهای باردار، ترکیبات قطبی و جریانهای الکتریکی ماهیت الکتریکی دارند. سلولها دارای پتانسیل الکتریکی هستند که نبود این پتانسیل غشایی نشان دهنده مرگ سلولی میباشد.
این پتانسیل الکتریکی در طول سلولهای عصبی حرکت کرده و به سلول بعدی پیام را منتقل میکند و یا اینکه این پتانسیل یکی در سلولهای عضلانی منجر به ایجاد انقباض میشود.
پتانسیل غشایی در سلولهای ما منجر به ایجاد اختلاف غلظت ترکیبات مختلف بین خارج سلول و داخل آن میشود که نهایتا عملکرد خاصی را در سلول ایجاد میکند.
در نتیجه ویژگیهای الکترومغناطیسی سلولها بسیاری از فرایندهای سلولی را هدایت میکند.
در سلولی که توسط غشا محدود شده است، بین داخل (سیتوزول) و فضای خارج سلولی، اختلاف پتانسیل حدود 70 تا100 میلی ولت وجود دارد که به آن پتانسیل غشایی میگوییم. این اختلاف پتانسیل به سلول اجازه میدهد تمام عملکردهای متابولیکی خود را انجام دهد.یک سلول سالم قادر به حفظ تعادل یونهای Na +، K +، Cl- در داخل سلولی و خارج آن میباشد و می تواند غلظت مواد غذایی ضروری را ثابت نگه دارد. (مثل یون کلسیم و فسفات، آنیون های پروتئینی).
زمانی که یک ضایعه یا بیماری بروز می کند، بسته به شدت، عملکرد سلول و انرژی آن از بین میرود، غلظت اکسیژن در بافتها کاهش مییابد و باعث تولید ناکافی ATP میشود. در نتیجه فعالیت پمپ سدیم-پتاسیم کاهش پیدا کرده و ولتاژ غشای سلولی تا ۴۰- تا ۵۰- میلی ولت کاهش مییابد (در شرایط درد و بیماری مزمن).این کاهش پتانسیل در سلولهای توموری تا ۱۵- میلی ولت می باشد.
نورون ها به عنوان سلولهایی که تقسیم نمیشوند بیشترین پتانسیل غشایی را دارند (۵۰- تا ۸۰- میلی ولت) و در مقابل سلولهای سرطانی که سرعت رشد و تکثیرشان بالاست پتانسیل غشایی کمی دارند (۰ تا ۳۰- میلی ولت) . تحقیقات نشان داده که کانالهای یونی کلر در سلولهای سرطانی فعالیت متفاوتی دارند که ناشی از تغییرات پتانسیل غشایی این سلولهاست.
این موضوع مشخص میکند که میتوان با تغییر ویژگیهای الکترومغناطیسی سلول رفتار سلول را تغییر داد چرا که این ویژگیهای الکترومغناطیسی سلول است که بسیاری از عملکردهای سلول را کنترل میکند و درواقع سلولها به واسطه این ویژگی خود سطح تعاملی سریع تر و کارآمد تری را با محیط اطرافشان ایجاد کرده اند. در بافتهای زیستی، حتی تغییرات کوچک در نفوذپذیری پتانسیل غشا، میتواند تغییرات قابل توجهی را در عملکرد سلول ایجاد کند.
سلولها از خواص الکتریکی خود برای کنترل بیان ژنها استفاده میکنند. مشخص شد که مهمترین اثر امواج الکترومغناطیسی ، تحریک ژنهاست. ژنها، واحدهای ابتدایی اطلاعات ژنتیکی مربوط به بخشهایی از DNA هستند که قادرند پروتئین تولید کنند.
امواج الکترومغناطیس با تغییرات اپی ژنتیکی ( بدون تغییر توالی DNA) منجر به تغییر بیان ژن میشوند.
تاریخچه بیورزونانس | از کی و از کجا؟
تاریخچه بیورزونانس میتواند به درک بهتر مفهوم و اصول بیورزونانس کمک کند. اولین چهرهای که در رابطه با تاریخچه بیورزونانس به شما معرفی میکنیم، ابوعلی سینا است. در اغلب منابع روسی، آلمانی و روسی ابوعلی سینا را به نوعی اولین دانشمندی میدانند که مفهوم رزونانس و مفهوم ارتعاشات هماهنگ درونی را برای سلامت انسان مطرح کرد. ابن سینا به مفهومی به نام هماهنگی درونی اشاره میکند که در آن از هم فاز شدن با ارتعاشات درون بدن انسان صحبت میشود. ابن سینا بر همین مبنا توانسته بود از طریق یکسری اصوات و موسیقی خاص، ارتعاشات حیاتی را در کالبد فیزیکی بیمارانی که به او مراجعه میکردند، هماهنگ کند و از طریق هماهنگی درونی که در ارتعاشات زیستی بیماران ایجاد میکرد به درمان بیماریها و ارتقا سلامت آنها کمک میکرد. پس به نوعی حکیم ابوعلی سینا به عنوان اولین دانشمندی شناخته میشود که به مفهوم هماهنگی درونی و هم فرکانس شدن در محیطهای بیولوژیک و تاثیر آن بر سلامت انسان اشاره میکند.
تسلا ازدیگر پیشگامان دانش الکترومغناطیس محسوب میشود و به نوعی کاشف امواج اسکالر است. کاربرد امواج اسکالر در بحث درمان و سلامت نخستین بار توسط تسلا بیان شد.
تسلا بیان کرد که در راستای شناخت جهان باید به شناخت انرژی، امواج و فرکانس دست پیدا کنیم. او معتقد بود که اگر ما بتوانیم اثر امواج مزاحم بیرونی را که بر روی امواج طبیعی بدن اثرات مخرب دارند کنترل کنیم، قادریم وضعیت سلامت حداکثری را ایجاد کرده و از این طریق مانع ابتلای فرد به بیماریهای مختلف شویم.
در دوران پهلوی اول، دستگاه هایی از اروپا وارد ایران شده بود که با آن بر مبنای اثرات امواج اسکالر روی سلامت انسان کار میکردند. آن زمان اصطلاحا به این دستگاه ها دستگاه تَسَلا گفته میشد چرا که بسیار شبیه به اسم تسلا بوده است.
اولین بار اخوفسکی در سال ۱۹۲۵ با تاثیر امواج الکترومغناطیس روی محیط های بیولوژیک آشنا شد. زمانی که به طور اتفاقی یک آهنربا در داخل گلدان یکی از گیاهانش افتاد او مشاهده کرد که رشد این گیاه نسبت به گیاهان دیگر خیلی تفاوت دارد و از این طریق متوجه شد که امواج الکترومغناطیس روی رفتارهای بیولوژیک موجودات زنده اثرگذار است و پس از تحقیقات فراوان نهایتا به این نتیجه رسید که تمامی سلولهای زنده اعم از سلولهای انسانی، جانوری و گیاهی امواج الکترومغناطیس با منشا بیولوژیک تولید میکنند. نکته مهمی که لاخوفسکی به آن پی برد این است که این امواج در سلولهای بافتهای متفاوت در موجودات مختلف، فرکانس ثابتی دارند که از طریق این فرکانس امکان شناسایی این سلولها وجود دارد.
مطالعه بازخورد درمانی تشدید زیستی در سال 1923 توسط دانشمند روسی به نام الکساندر گورویچ آغاز شد. او در حین تحقیق در مورد رشد و نمو گیاهان پیاز دریافت که چیزی که رشد شاخه های پیاز را تنظیم میکند می تواند از شیشه کوارتز عبور کند اما قابلیت عبور از شیشه سیلیکونی را ندارد. 50 سال بعد، با توسعه فناوری ثابت شد که تابش گورویچ در واقع نور فرابنفش بیولوژیکی است که از DNA پیاز ساطع می شود. به نظر می رسد که جوانه های پیاز با ارسال امواج نور بر یکدیگر تأثیر می گذارند.
گوستاو استرومبرگ، ستاره شناس و زیست شناس آمریکایی در سال 1936 با تایید گورویچ ادعا کرد که ساختار و رشد موجودات زنده به “سیستم های امواج غیر مادی” وابسته است. بعدها ایده تاثیر بیورزونانس توسط دکتر رویال رایف مورد بررسی قرار گرفت. او از یک دستگاه تولید کننده امواج الکترومغناطیسی برای درمان مرحله نهایی سرطان استفاده میکرد. این دانشمند در سال 1934 در ایالت کالیفرنیا به درمان 16 بیمار لاعلاج که در مراحل نهایی سرطان بودند، پرداخت.
پس از 3 ماه درمان، 14 فرد پس از درمان قطعی، درمان را قطع کردند. 2 نفر دیگر به مدت 4 هفته به درمان ادامه دادند و سپس در کمال سلامت ترخیص شدند. رایف یک میکروسکوپ ویروسی با بزرگنمایی بی سابقهای ساخته بود. ساخت این میکروسکوپ به تعیین فرکانس تابش الکترومغناطیسی که به واسطه مولکولها و سلولهای بدن بیمار در حال نوسان است، کمک کرد. سپس رایف با اثرگذاری بر روی مولکولها منجر به از بین بردن آنها شد. در طی چندین سال او جدولی تهیه کرد که در آن خلاصهای از فرکانسهای لازم برای برانگیختگی و از بین بردن برخی بیماریها لیست شده بود.
در سال 1933 رایف این فناوری را گسترش داد و یک میکروسکوپ بسیار پیچیده ساخت که حدود 6000 قسمت مختلف داشت و قادر بود اجسام را تا 60000 برابر بزرگ کند. او اولین کسی بود که توانسته بود ویروس زنده را مشاهده کند. میکروسکوپهای الکترونیکی مدرن تقریباً همه چیز را از تخریب میکنند و در نتیجه تنها قادر به دیدن بقایای موجودات زنده هستیم. میکروسکوپ رایف توانایی مشاهده تمامی فعالیتهای ویروسی را داشت. این موجودات زنده به منظور سازگاری با تغییرات محیطی شکل خود را تغییر میدهند، به سرعت به مواد و عوامل سرطان زا واکنش نشان داده و قادر به تغییر سلولهای طبیعی به سلولهای توموری میباشند.
رایف طیف تابش شده از هر میکروب را شناسایی کرد. او به آرامی منشورهای کوارتز بلوک را می چرخاند تا نور با طول موج با یک طول موج مشخص را بر روی میکروارگانیسم مورد مطالعه متمرکز کند. این طول موج به این دلیل انتخاب میشد که توسط طیف تابش میکروب جذب میشد: هر مولکول دارای نوسانات خاص خود است. اتمها با پیوندهایی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. این مولکولها نهایتا دارای میدان الکترومغناطیسی مختص به خود می باشند و تنها آن را جذب میکنند. دو مولکول مختلف نمی توانند نوسانات الکترومغناطیسی و طیف انرژی یکسانی داشته باشند.
رزونانس نور در صورت ادغام مانند دو موج اقیانوس یکدیگر را تقویت می کنند. در نتیجه میکروارگانیسم هایی که در نور سفید قابل مشاهد نیستند، در صورت بازتاب نور قابل رویت میشوند. در نتیجه رایف میتوانست ارگانیسمهایی را ببیند که در شرایط دیگر قابل مشاهده نبودند و میتوانست تهاجم آنها را به بافتها مشاهده کند. رایف در سال 1920 ویروس سرطان انسانی را شناسایی کرد. او 2000 تلاش ناموفق برای تبدیل سلولهای طبیعی به سلولهای تومور انجام داد و سرانجام موفق شد که ویروس مسبب سرطان را شناسایی کند و سپس آن را به حیوانات مورد مطالعه تزریق کرد تا ثابت کند که آن ویروس منجر به ایجاد همان نوع سرطان در سلولها میشود.
او همه چیز را با کمک فیلم، عکس و گزارش های دقیق ثبت میکرد. اندازه ویروس سرطان خیلی کوچک بود. طول آن 15/1میکرومتر و عرض آن 20/1 میکرومتر بود. هیچ میکروسکوپ عدسی قادر به دیدن ویروس سرطان در دهه 1980 نبود. در آن زمان او توانست ثابت کند که میکروارگانیسمهای سرطانزا دارای 4 شکل متفاوت هستند. پس از آن دانشمندان و پزشکان بسیاری کشف ویروس سرطان را با استفاده از روشهای مختلف تأیید کردند. در آن زمان رایف با دانشمندان برجسته آن زمان کار میکرد. سپس روشی برای از بین بردن این ویروسهای کوچک توسعه داد.
او از همان اصل که منجر به دیدن ویروسها شده بود برای از بین بردن آنها استفاده کرد. اصل رزونانس عامل موفقیت او در کشتن ویروسها بود. با افزایش شدت فرکانس تشعشع که با میکروب ها طنین انداز می شود، رایف شدت نوسانات طبیعی ویروسها را افزایش می داد تا اینکه ویروسها جان خود را از دست میدادند. رایف این فرکانسها را نوسانات کشنده(MOR) نامید. این تابش برای بافت های اطراف مضر نبود. او سالهای زیادی را صرف انجام تحقیقات در این زمینه کرد. او به طور مداوم کار می کرد تا اینکه فرکانس هایی که تبخال، فلج اطفال، مننژیت نخاعی، کزاز، آنفولانزا و تعداد زیادی از میکروب های خطرناک دیگر را از بین می برد کشف کرد.
در سال 1934، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی یک کمیته تحقیقاتی پزشکی ویژه برای درمان بیمارانی که در مرحله نهایی سرطان قرار داشتند، منصوب کرد. این کمیته شامل پزشکان و پاتولوژیست هایی بود که باید بیماران مورد معالجه با فناوری رایف را معاینه می کردند. پس از 90 روز، کمیته به این نتیجه رسید که 5/86 درصد بیماران به طور کامل بهبود و5/13٪ طی 4 هفته آینده بهبود یافته بودند. در نتیجه نرخ بهبود که با کمک فنآوری های رایف 100٪ بود.در 20 نوامبر 1931 نمایندگان 44 مؤسسه پزشکی معتبر در ضیافت رایف تحت عنوان «پایان همه بیماری ها» که توسط دکتر میلبانک جانسون سازماندهی شده بود، شرکت کردند.
اما تا سال 1939 تقریباً همه این دانشمندان دیدار با رایف را انکار کردند. چه چیزی باعث شد تعداد زیادی از دانشمندان مشهور حافظه خود را به طور کامل از دست بدهند؟دیگران اخبار مربوط به شگفتی های رایف در ارتباط با بیماران مبتلا به مرحله نهایی سرطان را شنیدند. در ابتدا سعی شد که با پرداخت رشوه او را از درمان با این طریق منصرف کنند. اما از آنجایی که او از این کار امتناع میکرد، در عرض 16 ماه 125 مرتبه او را بازداشت کردند. اتهامات او کار بدون مجوز بود. دادستانی او را از ادامه تحصیل باز داشت. صنعت داروسازی با انجام مطالعات درمانی که 100% بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته را درمان می کرد، مخالف بودند.
این روش درمانی که هزینه زیادی نداشت و کاملا بدون درد بود میتوانست مردم را متقاعد کند که به دارو نیاز ندارند.رایف دههها صرف جمعآوری شواهدی مبنی بر اثربخشی روش خود کرد. اما عکس ها، فیلم ها و سوابق نوشته شده از آزمایشگاه او ربوده شد و دزد هرگز بازداشت نشد. او که تلاش بسیاری برای تکمیل مدارک گمشده انجام میداد، میکروسکوپهای ویروسی گرانبهای او توسط فردی نابود شد. آزمایشگاه مولتیمیلیونر برنت در نیوجرسی به دلیل آتشسوزی سوخت و پلیس به طور غیرقانونی اجزای باقی مانده از تحقیقات 50 ساله اورا مصادره کرد.هویلند تنها شرکتی بود که برای رایف تجهیزات تولید می کرد ولی شریک او نبود.
هویلند یک پرونده را در دادگاه باخت و شرکت به دلیل ضایعات دادگاه ورشکست شد و تولید تجاری تجهیزات رایف به طور کامل متوقف شد.علیرغم اثربخشی مطلق روش درمانی رایف به دلیل تلاشهای فراوان شرکتهای داروسازی که روش درمانی جدید را خطری برای محصولات خود می پنداشتند این روش درمانی به سرعت فراموش شد. در سالهای 1940-1945 در دانشگاه ییل، پروفسور بور و دیگر دانشمندان تحقیقاتی انجام دادند. آنها دریافتند که همه موجودات زنده دارای میدان الکتریکی و در نتیجه میدان مغناطیسی هستند.
سپس راینهولد وول بر اساس علوم چینی آزمایشاتی بر روی نقاط خاصی از بدن انجام داد که منجر به بهبود یا بدتر شدن عملکرد اندام های خاص میشد. پس از اینکه وول با انجام تحقیقات فراوان کشف کرد که نقاط خاصی از پوست انسان دارای پتانسیل الکتریکی بالاتر و تعداد گیرنده های عصبی بیشتری نسبت سایر نقاط میباشد. بنابراین، طب سوزنی الکتریکی به وجود آمد.در سال 1975 فیزیکدان آلمانی به نام پاپ ثابت کرد که تمام فرآیندهای بیولوژیکی در ارگانیسم به دلیل تعامل الکترومغناطیسی سلولها اتفاق می افتد.
در واقع برهمکنشی پیچیده متشکل از امواج الکترومغناطیسی و فوتون ها در بدن موجودات زنده در حال انجام است که این تعاملات از ارتباطات از طریق رشتههای عصبی و هورمون ها سریع تر صورت میگیرد.در سال 1977 تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شد زمانی که یک دانشمند آلمانی به نام فرانتس مورل و مهندس اریش راشه مورا تراپی را اختراع کردند.
در جریان تحقیقاتی که مورل و همکارش انجام دادند، یک آنتن تولید شد که قادر بود که اطلاعات ارتعاشی داروها از جمله داروهای هومیوپاتی را با فاصله روی بدن بیمار ارسال کنند. این نکته را دکتر مورل در تحقیقاتش متذکر می شود که از نظر او، داروهای هومیوپاتی در اصل دارای یکسری ارتعاشات الکترومغناطیسی خیلی ضعیف هستند که از طریق این ارتعاشات الکترومغناطیسی خیلی ضعیف، تاثیرات بیولوژیک خود را روی بدن موجودات زنده میگذارند.
در طی تحقیقاتش به این نتیجه رسید که اگر اطلاعات ارتعاشی و فرکانس امواج الکترومغناطیس داروها میتوانند روی سلامت انسان تاثیرگذار باشند، اطلاعات ارتعاشی به دست آمده از بدن بیماران هم میتواند چنین خاصیتی داشته باشند و بر مبنای آن دستگاه هایی را طراحی کردند که این دستگاه ها، امواج بیوالکترومغناطیس بدن بیمار را میگرفت و پس از انجام یک سری پردازشها روی آن، این امواج تغییر یافته را دوباره به بدن بیمار ساطع میکرد. این کار منجر میشد که امواج بیوالکترومغناطیس طبیعی بدن بیمار تغییرات مثبتی پیدا کند و دوباره این امواج تغییر یافته دریافت می شد، مورد پردازش مجدد قرار میگرفت و در چندین لوپ رفت و برگشتی تغییرات امواج، وضعیت بیوالکترومغناطیس بدن بیمار به حداکثر حالت طبیعی خود نزدیک می شد.
دانشمند بعدی که باید با فعالیت هایش در تاریخچه بیورزونانس آشنا شوید، گاتوفسکی بود (۱۹۹۳). گاتوفسکی برای اولین بار امکانات سیستمهای کامپیوتری را با دستگاههای نوین بیورزونانسی تلفیق کرد و بر مبنای آن توانست دستگاههای مدرن تشخیصی و درمانی بیورزونانس را ارائه کند.
براساس تلاشهایی که دانشمندان حوزه بیورزونانس انجام دادند، نهایتا در حال حاضر در بیش از ۸۰ کشور جهان، کلینیکهای بیورزونانس مشغول به فعالیت هستند. در کشور آلمان بیش از ۱۰ هزار پزشک از این سیستم در امر تشخیص و درمان استفاده میکنند. در کشور روسیه بیش از ۳ هزار کلینیک فعال در رابطه با بیورزونانس وجود دارد. تعداد کلینیک های فعال بیورزونانس را در دنیا بالای ۴۰ هزار کلینیک تخمین زده شده است.
انرژی
واژه انرژی به توانایی بدن یا سیستم برای تولید کار اشاره دارد. هر سیستم فیزیکی حاوی انرژی است (یا آن را ذخیره میکند). انواع مختلف انرژی در پشت طیف گستردهای از پدیدههای طبیعی وجود دارد.
انرژی اشکال مختلفی دارد. همه اشکال انرژی در دو دسته شکلی انرژی جنبشی یا دینامیکی قرار میگیرند.
اصل بقای انرژی
اصطلاح «هیچ از هیچ» (ex nihilo nihil) یکی از بدیهیات است که توسط پارمنیدس (فیلسوف یونان باستان) شکل گرفته است که بر اساس آن هیچ چیز از صفر ایجاد نشده و هیچ چیزی به آن تبدیل نمیشود.
قانون بقای انرژی میگوید که انرژی نه ایجاد میشود و نه از بین میرود. وقتی مردم انرژی مصرف میکنند، این انرژی از بین نمیرود. بلکه این شکل انرژی به شکل دیگری از آن تغییر پیدا میکند.
بازده انرژی
بازده انرژی، مقدار انرژی مفید دریافت شده توسط یک سیستم است. یک ماشین کاملاً کارآمد، تمام انرژی وارد شده به دستگاه را به کار مفید تبدیل میکند. در واقع تبدیل یک شکل از انرژی به شکل دیگری از آن، همیشه شامل تبدیل آن به انرژی استفاده شده و استفاده نشده است. تحولات انرژی همیشه کاربردی نیستند.
فیزیک کوانتوم
دنیای فیزیک کوانتومی دنیایی اسرارآمیز است که حقیقت را در مورد جهان ما روشن میکند، به گونهای که چارچوب دانش قابل قبول موجود را به چالش میکشد.
فیزیکدانان کوانتومی کشف کردهاند که اتمهای طبیعی از گردابهای انرژی تشکیل شدهاند که دائماً در حال چرخش و ارتعاش هستند و هر یک انرژی منحصر به فرد خود را منتشر میکنند. اگر واقعاً میخواهیم خودمان را مشاهده کرده و بدانیم که چه هستیم، باید به این درک برسیم که ما واقعاً موجوداتی از نوع انرژی و ارتعاش هستیم که انرژی منحصر به فرد خود را تابش میکنیم. این واقعیتی است که فیزیک کوانتوم بارها و بارها به ما اثبات کرده است.
اتم ساختار فیزیکی ندارد، ما ساختار فیزیکی نداریم. چیزهای طبیعی واقعا هیچ ساختار فیزیکی ندارند! اتمها از انرژی نامرئی ساخته شدهاند نه ماده محسوس.
این کشف که جهان برخلاف نظریههای فیزیک نیوتنی مجموعهای از اجزای طبیعی نیست و به طور کلی از امواج انرژی ناملموسی ناشی میشود، ناشی از تلاش آلبرت انیشتین، ماکس پلانک و ورنر هایزنبرگ میباشد.
انیشتین و انرژی
در اوایل قرن بیستم، علم کاملاً به قوانین حرکت نیوتنی اطمینان داشت و به نظر میرسید که این قوانین میتوانست به اکثر سؤالات فیزیک به جز اتر پاسخ دهد. این باور تا سال 1905 وجود داشت، سالی که نقطه عطف در فیزیک بود و طی آن آلبرت انیشتین “نظریه نسبیت خاص” را معرفی کرد و نحوه درک ما از جهان را به عنوان یک کل دوباره تعریف کرد.
معادله هم ارزی انرژی و جرم
نظریه نسبیت پیشبینی میکند که هر جسمی به دلیل جرمش انرژی دارد.
معادله فوق توسط انیشتین انرژی جرم آرام نامگذاری شد. انیشتین کشف کرد که انرژی و جرم در واقع دو جنبه متفاوت اما متناوب از یک ماده جهانی هستند که میتوانیم آنها را جرم-انرژی بنامیم زیرا اصطلاح مناسبتری برای آن وجود ندارد. معادله ساده و شگفت آور اینشتین فرمول ریاضی برای محاسبه مقدار انرژی معادل جرم و بالعکس است.
انرژی در پزشکی شرقی
در فلسفه چینی، موجودات علی از پنج عنصر نمادین تشکیل شده اند: چوب، آتش، خاک، فلز و آب.
این پنج عنصر برای یافتن تعادل مناسب با یکدیگر در حال تعامل هستند.
یین و یانگ نیروهای متضادی هستند که زندگی و همچنین جهان را کنترل میکنند. یین عمدتاً بر جنبه فیزیکی و مادی تأثیر میگذارد، در حالی که یانگ بر جنبه روانی و معنوی یک موجود زنده تأثیر میگذارد. هنگامی که یین در افراد افزایش مییابد، نیروی یانگ کاهش مییابد و بالعکس. این نیروهای متضاد، انرژی حیاتی یا Qi را تشکیل میدهند که در بدن ما گردش دارد. اصطلاح Qi اغلب برای بیان سطح انرژی موجودات زنده استفاده میشود.
وقتی بین یین و یانگ عدم تعادل وجود داشته باشد، جریان انرژی درست نبوده و هماهنگی در بدن فرد از بین میرود و این عدم هماهنگی خود را به صورت بیماری نشان میدهد. عدم تعادل انرژی را میتوان با طب سوزنی مریدین یا طب سنتی چینی (TCM) اصلاح کرد. هدف این درمانها به تغادل رساندن انرژی یین و یانگ برای بازگرداندن هماهنگی این پنج عنصر است. طب شرقی از رویکرد شهودی تری استفاده میکند.
طب شرقی از رویکرد شهودی تری استفاده میکند و در تسکین درد ودرمان طیف وسیعی از بیماریها کاربرد دارد، و همیشه در تلفیق با شیوههای دیگر درمان استفاده میشود. به نظر می رسد طب شرقی در کنار درمان مکمل بیورزونانس گزینه مناسبی برای درمان بیماری ها ودرد مزمن باشد . به عبارت دیگر، با در نظر گرفتن این نکته که امواج الکترومغناطیسی به سرعت سطح انرژی بدن را بالا میبرند و کانالهای انرژی بلوکه شده را باز میکنند؛ می توان به همسو بودن کارکرد آن با اهداف طب سوزنی اشاره کرد و به عنوان تشخیص و درمان مکمل در کنار طب سوزنی تاثیر به سزایی خواهد داشت.